نگاهی به زندگی و مبارزه قهرمانان- شماره چهارم
قاضی افشاری یکی از دستآموزان خامنهای در دستگاه قضایی بار دیگر گلرخ ایرایی را به ۷ سال زندان محکوم کرد. گلرخ ایرایی زاده روستای ایرا در شمال ایران اکنون سالهاست که رنگ و بوی جنگلهای شمال و زیبایی زادگاه سرسبز خود در آمل را نمیبیند. او همه این زیباییها را برای خلق یک زیبایی بزرگ برای وطنش طلاق داده است. گویی او عهد کرده است که تا آزادی مردمش از زنجیر استبداد را نبیند، از آزادی صوری خود بهره نبرد و اسارت پشت میلههای زندان را بر پشت خم کردن مقابل ستمگران ترجیح داده است.
گلرخ ایرایی کیست؟
در تازه ترین خبرها آمده بود که گلرخ ایرایی توسط قاضی افشاری به ۷ سال زندان، ممنوعیت خروج از کشور، ممنوعیت حضور در احزاب و گروهها و ضبط گوشی تلفن محکوم شد.
گلرخ ابراهیمی ایرایی روز ۴ مهرماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی با خشونت و ضرب و شتم در منزل بازداشت وبه زندان قرچک ورامین منتقل شد.
اکنون ماههاست که از بازداشت خانم گلرخ ایرایی گذشته است و از وضعیت او خبر چندانی در دست نیست. این اولین بار نیست که گلرخ به زندان و حبس کشیده میشود. او پیشتر از این نیز سالهای سال را در بند و اسارت گذرانده است.
گلرخ ایرایی در آینه یک دهه مبارزه و مقاومت
گلرخ ایرایی در سال ۹۶ به خاطر نوشتن یک مقاله منتشر نشده در باره حکم ضدانسانی سنگسار دستگیر و به اتهام آخوندساخته «توهین به مقدسات» و همچنين توهین به خامنهای جنایتکار به شش سال حبس محکوم شده بود.
۲۱دی ۹۶ بدنبال قیام مردم ایران از اوین نوشت: «از یاد نبردهایم عملکرد سران دو جریان حکومتی و هم صدای -اصول گرا و اصلاح طلب- و سفره نشینانشان را. چه آنان که وقیحانه ایستادند بر جنایاتشان و پافشاری کردند و چه اینان که مکارانه و ذلیلانه و بزدلانه زیر نقاب تزویر و ریا پنهان شدند از سال ۶٠ تا امروز که دوباره هم صدا فرمان سرکوب و آتش گشودن بر مردم را صادر میکنند. بساط عیش و سجاده سالوسیشان بر چیده خواهد شد»
در روز۴بهمن۹۶، گلرخ ایرایی را به خاطر حمایت از قیام دیماه۹۶ پس از ضرب و شتم از زندان اوين به زندان قرچک ورامین که به کهریزک دوم معروف است، منتقل كردند.
او از روز ۱۴بهمن۹۶ در اعتراض به نقض قانون تفكيك جرايم و تبعيد به زندان قرچک دست به اعتصاب غذا زد و خواستار برگردانده شدن خود به بند زنان زندان اوین شد. اعتصاب غذاي خانم ايرايي طولانی ترین اعتصاب در بین زنان زندانی سیاسی بود که واکنشهای گسترده جهانی را بدنبال داشت. اعتصاب غذای گلرخ ایرایی بیش از ۲ماه ادامه یافت.
اردیبهشت ۹۷ در پایان اعتصاب غذا نوشت: در خود فریاد میشویم و دستهامان هر چه فردایی که بیش از یک قرن است برایش سر به دار و تن به گلوله دادیم، میجویند به چنگاش نمیآورند.
چرا که پای در رکابان قلیلاند و از واهمهی بر تن نماندن سرِسبز، زبان سرخ را به کام میخکوب کردهاند.
در شهریور ۹۷ بعد از اعدام سه زندانی کرد زانیار و لقمان مرادی و رامین حسین پناهی نوشت:
گورهای دستهجمعی در کارنامه دارند و چهل سال تاریخ ننگینشان عجین است با قتلعامهای پی در پی. قاتلان جانباختگان هفدهم شهریور ۱۳۹۷، در کنار قاتلان فرزاد کمانگر، غلامرضا خسروی، آرش رحمانی، شیرکو معارفی، شیرین علمهولی، علی صارمی، شهرام احمدی، محمد حاجآقایی، جعفر کاظمی، حامد احمدی، محمد عبدالهی، مجتبی محسنی، سعید سلطانپور، مصطفی و علی مثنی، علیرضا اکبریمنفرد، رقیه اکبریمنفرد، شمسالدین فاضلی و هزاران آزادیخواه دیگر که قربانیان چهاردهه جنایات رژیم استبدادی هستند، به همراه تمامی منفعتطلبانی که آب در آسیاب دژخیم ریختهاند و همچنان سعی دارند در مرثیه عزیزانمان پشمی به کلاه رسوایی خود بیفزایند، در روز موعود در پیشگاه خلق ایران مجازات و وادار به پاسخگویی خواهند شد.
باشد که باور کنیم مجال محکومکردن نمانده است و کارزارِ تاوان است.
آبان ۹۷ در مورد اعتصاب غذای همسرش آرش صادقی نوشت: قوانینی که اصطلاحاً برای احقاق حقوق زندانیان در نظر گرفتهاند و در مجامع بینالمللی لاف آن را میزنند در چنین شرایطی از زیر عبای استبدادشان بیرون میزند و رسوایشان میکند. توقع انسانیت از آنکه بیشتر خود را اثبات کرده در میان نیست .
دی ماه ۹۷ از زندان اوین نوشت: ما که درد را و فقر را و سقوط به قعر درهی ارتجاع را و بیش از یک قرن استبداد را تاب آوردیم. ما که تازیانه خوردیم و ایستادیم. کشته دادیم و ماندیم. سفره های بی نان گشودیم و ادامه دادیم. بر گور قلم، سرود آزادی خواندیم و از پای ننشستیم و حال بر دیوار لرزان و پایه های ارتجاع میکوبیم.
۱۳شهریور ۹۸ : گلرخ ایرایی در نامهای در مورد دور باطل مبارزات سیاسی در ایران نوشت: از واژه ها نهراسیم و اعتراضمان به همانی باشد که به آن معترضیم.
ما خشممان را کنترل میکنیم تا رفتارمان مسالمت آمیز به نظر بیاید و با تعاریف روزِ دنیا همخوان باشیم. در حالی که ایجاد تغییر بزرگ در جغرافیایی که اسیرِ فاشیسم و استبداد است؛ خشم توده را میطلبد.
خیابان در انتظار گامهای ماست و ما در انتظار نجات دهندهای از سرزمینهای دور. این همه در حالی ست که ابرقدرتها و سران کشورها با لبخندهایی کریه و مشمئز کننده در قاب تلویزیون به ما دهن کجی میکنند و منافع شومشان را پیش میبرند
بهمن ۹۸ طی بیانیهای با عنوان «در نمایش اهانتآمیز حکومتی که دستان زمامدارانش به خون آلوده است شرکت نمیکنیم.» شرکت در انتخابات فرمایشی حکومتی را محکوم کرد.
مرداد۹۸ درنامه از اوین نوشت: نسل فعلیِ خادمان رژیم، بقایا و میراث خواران انقلابی به مصادره رفته هستند که نه تنها با انسانیت خود بیگانه و ناتوان از اندیشیدن به عمق کار خود هستند، نه تنها دیگر نمیتوانند از لحاظ اخلاقی از عملکرد خود دفاع کنند، بلکه نمیتوانند حفظ ظاهر کنند و مانع از افتادن تشت رسوایی که با صدایی مهیب در حال چرخیدن است بشوند.
در همین رابطه
گلرخ ایرایی: تا سرنگونی کل ساختار استبداد ایستادهایم
مرداد ۱۴۰۰ از زندان آمل:
ایستادن تمام قد و تا پای جان در برابر عوامل زور و جنایت حتی اگر به ایجاد فضایی خشونتآمیز منجر شود، خشونتطلبی نیست. خشونتطلبی تواضع و سکوت و ندانمکاری در برابر عوامل زور و جنایت است. خشونتطلبی فرصت دوباره دادن به عوامل زور برای سرکوب بیشتر است و برافراشتن پرچم صلح در برابر طالبانی است که سالها مردم افغانستان را درید و آواره غربت کرد و پر واضح است که همچنان بر ماهیت اولیه خود استوار است.
۹اسفند۱۴۰۱در مورد قیام ۱۴۰۱ مردم از زندان اوین نوشت:
قیام به صدور فراخوان تقلیل یافت و خیزش مردمی فروکش کرد. از آن پس بود که سوپاپهای داخلی و صادراتی رژیم وارد عرصه شدند و تلاش کردند برای مصادرهی به مطلوب اوضاع و با گمانهزنی و رسم جدول و نمودار و با بررسی انتزاعی و نه میدانی، حمایت مخالفان از اپوزسیون را جهت دهی کنند.
و در سویی دیگر مضحکترین بخش اپوزسیون با دلقک مآبی و بدون برخورداری از علم مبارزه و فهم سیاسی برای حضور در چنین جایگاهی، با به راه انداختن تورهای اروپا گردی و با حمایت از رسانههای جریان اصلی حبابی از خود میسازد و در صدد رقم زدن عقبگردی جاهلانه است.