کوروش بنیانگذار امپراطوری عظیم و یاری دهنده رنجبران و زحمتکشان
کوروش کبیر پادشاه ایران زمین یکی از شجاعترین و دوست داشتنیترین شاهان ایران بود که با گفتار، پندار و کردار نیک خود دگرگونی عظیمی را در تاریخ امپراطوری های تاریخ جهان بپا کرد.
مادر کوروش ماندانا، دختر آزیدهاک یا آستیاگ، شاه ستمگر ماد بود. وقتی کوروش بدنیا آمد شاه طبق خواب وحشتناکی که راجع به این نوزاد دیده بود که حکومتش را سرنگون می کند نوزاد را به یکی سپرد تا ترتیب قتلش را بدهد.
این فرد هم کودک را به چوپانی سپرد تا جلوی جانوران درنده بگذرد. از قضا زن چوپان در همان روز پسری مرده بدنیا آورد و چوپان به پیشنهاد همسرش جای دو بچه نوزاد را عوض کرد. به این ترتیب کوروش جان به در برد و در طبیعت و فضای چوپانی سالم رشد کرد و در همان جوانی فرمانده قابلی شد و سپس طی مراحلی زمام امور را در دست گرفت، ماد و پارس را یکی نمود و در واقع ایران ما را بنیانگذاری و تأسیس کرد.

درباره؛ کوروش بیشتر بخوانید
در واقع کوروش با شجاعت و مردانگی اقوام آریایی تبار را با هم متحد کرد و با پادشاهان ظالم زمانه خویش مبارزه کرد. یک به یک آنها را شکست داد و در پیروزی ها اغلب را می بخشید و مردم تحت ظلم را از اسارت نجات می داد و مرز ایران زمین را تا دوردست ها گسترش داد.
کوروش کبیر اولین و یا بهتر است بگوییم بزرگترین امپراطوری جهان و ایران را بنیانگذاری کرد که تاکنون همانند ندارد.
نمونه تاریخی از عدالت و دادگستری کوروش کبیر
در یک نمونه تاریخی هنگامی که شاه لیدیا هجوم آورده بود، کوروش به ناچار از اکباتان پایتخت ماد بیرون شتافت و همه سرزمین های آن روزگار تا دریای سیاه و اژه را فتح کرد و به منتهی الیه سرزمین مغرب رسید. او با عبور از لیدیا (ترکیه فعلی) خشکی را پشت سر گذاشت.
دراین اثنا بر خلاف تمامی پیشگویی ها و حدس و گمانها حکومت لیدیا که صبغه یونانی داشت سرنگون و از میان رفت. اما کوروش کبیر به جای کشتار و زورگویی و غارت که سنت پادشاهان آن روزگار بود دادگستری و عدالت و گذشت را پیشه کرد. [کوروش کبیر نماد قدرت و عدالت در جهان]
دوالقرنین یا کوروش کبیر در قرآن
چنانچه در قرآن نیز آمده است؛ «ما او را در زمین فرمانروایش ساختیم. اسباب کار از جمیع جهات به وی دادیم. همه وسائل پیشرفت و پیروزی به وی بخشیدیم. او نیز در هر قدم، اسباب و الزامات عوامل تحقق آن را تبعیت کرد و به جا آورد».
قرآن کتاب مسلمانان بدنبال این اوصاف و نشانی ها، پس از کامل کردن فرم و آرایش صحنه به اصل موضوع یعنی رفتار و کردار سیاسی و اجتماعی کوروش با قومی اشاره دارد که بر آنان استیلا و پیروزی یافته بود.
قرآن نوشته؛ در آنجا قومی بودند که به او گفتیم ذوالقرنین آیا عذاب و آزار می کنی و یا در میان ایشان نیکی میکنی؟ البته قرآن به اختصار گفته؛ «اما آن را که ستم کند کیفر میدهیم. آنگاه او به جانب پروردگارش بازگردانده شود خدا او را به سختی مجازات می کند. اما آن کس که ایمان بیاورد و عمل شایسته پیشه کند او را سزای نیک خواهد بود و به او از گشایش و سهولت کار و رفتارمان خواهیم گفت».
این آزمایشی بود که کوروش کبیر در اوج پیروزی ها و قدرت باید در مقابل آن قرار می گرفت. [کوروش کبیر بنیانگذار منشور حقوق بشر الگویی برای تاریخ]
او بر خلاف تمامی جباران تاریخ، بر خلاف مدعیان که دیکتاتوری و ستمگری را پیشه می کنند، در اوج قدرت و پیروزی نه مغرور شد و نه خیره سری پیشه کرد، بلکه جانب ستمکشان و رنجبران تاریخ قرار گرفت.
پس کوروش کبیر به جای غارتگری و کشتار و ظلم به توده های محروم که رسم و حق مسلم فاتحان بود، راه و رسمی دگر انتخاب کرد. برای همین هم جایگاه ویژهای در تاریخ این سرزمین کهن یافت و الگوی تاریخی برای بشریت شد.
دهخدا در ابوالکلام نقل کرده؛ «آوازه کوروش همه اکناف جهان را فراگرفته و نیکوکاری ها و محآمد وی ورد زبان ها بود. بدین سبب مردم بابل هیچ چارهای نیندیشیدند جز اینکه از سوی بزرگان خود فرستادهای نزد کوروش گسیل دارند و وی را به آمدن به بابل و رهایی آنان از ستم و رنج بخوانند».
شتافتن به کمک مردم بابل
کوروش کبیر نیز به دعوت آنان پاسخ مثبت داد و با ارتش آزادیبخش خود به بابل شتافت و قوم یهود را آزاد کرد. این فتوحات گسترده دامنهاش به سوریه و فلسطین و لبنان کنونی کشیده شد و از این طریق بود که کوروش فاتح به دریا هم دسترسی یافت. [اولین نگارنده منشور حقوقبشر]
حمایت از توده های محروم و رنج کشیده در نمونه های تاریخی دیگری نیز یافت می شود. داستانی به نام یأجوج و مأجوج که خود جای پرداختن دیگری دارد و در حوصله این چند سطر نیست.
همیشه کوروش با بزرگ منشی و مردم سالاری بی نظیر و با حمایت خود از مردم تحت ظلم سلاطین دیکتاتور راه خود را باز می کرد و در دل های مردم محروم تاریخ می نشست.
اهمیت این نمونه های تاریخی که از قرآن آورده شد به این دلیل است که تاکنون هیچ کس و هیچ منبع تاریخی و هیچ کتابی نتوانسته مانند قرآن با این دقت و صحت و این همه احترام و عزت کوروش کبیر را تا جاویدان به جهانیان بشناساند.
در نوشته های ارمنی در آثار باستانی ارمنستان آمده که کوروش کبیر در میان دریای خزر و دریای سیاه سد سدیدی برای جلوگیری از هجوم اقوام بدوی ساخت. که از آن به اسم باهاک کورائی یاد شده است. و این یعنی تنگه کوروش یا معبر کوروش. مردم گرجستان نیز در زبان گرجی از قدیم به آن «در آهنین» می گفتند.
ترک ها آن را در زبان خود «دامر کپو» ترجمه کردهاند. ارمنی ها این مسیر را «کابان کورائی» یعنی گذرگاه کوروش می خوانند. کور بخشی از نام کوروش است.
ساخت این سد توسط کوروش با کمک گرفتن از نیروی مردمی و برای جلوگیری از هجوم قوم های بدوی بود. دلیل اینکه گفته میشود ذوالقرنین که در قران آمده همان کوروش است، این است که اسکندر چنین سدی را نساخته زیرا که او پیشروی خود تا چین پیش رفت و در بازگشت در بابل بیمار شد و درگذشت. اسکندر به ایران از راه شامات حمله کرد و تا پنجاب هند را هم تصرف کرد و به قفقاز و قسمت شمالی آسیای غربی کاری نداشت است، کوروش بود که به کمک نفت و قیر و آهن و مس نیروی عظیمی را بکار گرفت و سد آهنین میان دو کوه را ساخت.
پند و عبرتی که باید از کوروش کبیر آموخت
کوروش در یک سخنرانی برای عدهای از یاران و سربازانش گفته بود؛ فردا کسانی آزاد خواهند زیست که امروز از راحتی و آسایش خود بگذرند. ستمگر در برابر شما از ۲ چیز استفاده می کند اول؛ از حس راحت طلبی شما که به این وسیله شما را برده و ذلیل خود می کند. دوم؛ از ترس. هر وقت توانستید راحتی امروز خود را برای فردا فدا کنید و از مرگ بیم نداشته باشید و خدا را باور کنید آن وقت بر می خیزید و دیگر برده و ذلیل نخواهید ماند».